به جز ۲۰ فروردین که روز ملی فناوری هستهای است، ۱۰تیرماه هم از حیث تاریخی جایگاه مهمی در صنعت و فناوری هستهای کشورمان دارد. طی یک دوره دوازده ساله از ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۵ دستکم سه رویداد مهم هستهای ایران، درست در روز دهم تیرماه رقم میخورد.
هدیه ۵ مگاواتی
عمر مناقشه و یا درافتادن غرب با فناوری و فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران، سختگیرانه هم که حساب کنیم از ۴۵ سال بیشتر نمیشود. این در حالی است که فناوری هستهای یا دستکم برنامهریزی برای دستیابی به انرژی هستهای در کشورمان، پیشینهای نزدیک به ۷۰ سال دارد و دست برقضا از روز اول هم، غرب و جلوتر از همه آمریکاییها هستند که اصرار به هستهای شدن ایران دارند! پس از اینکه رئیسجمهور آمریکا، آیزنهاور، سال ۱۳۳۲ در سازمان ملل طرح «اتم برای صلح» را مطرح میکند سه سال طول میکشد تا نوبت به کشورهایی مثل ترکیه، پاکستان و ایران برسد. آمریکاییها با این طرح قصد داشتند خاطره هولناک بمباران اتمی هیروشیما را از ذهن مردم جهان و چه بسا حافظه تاریخیشان پاک و ثابت کنند انرژی هستهای فقط بمب اتم نیست و کاربردهای مفید و صلحآمیز هم دارد. در ایران ماجرا به صورت رسمی از سال ۱۳۳۵ آغاز میشود که مجلس شورای ملی، راهاندازی مرکز اتمی دانشگاه تهران را به عنوان یک مرکز آموزشی و پژوهشی تصویب میکند. این مرکز اسفند همان سال راهاندازی میشود و کمی بعد نمایشگاهی از دستاوردهای صلحآمیز علم و فناوری هستهای را برگزار میکند تا ترس مردم از «اتم» به عنوان نماد جنگ و کشتار بریزد! یک سال و چند ماه بعد دانشگاه تهران پیشنهاد راهاندازی یک رآکتور اتمی را به دولت داد و یک موافقتنامه همکاری هستهای هم میان ایران و آمریکا منعقد شد. براساس این توافق، آمریکا باید سوخت (اورانیوم) رآکتور تحقیقاتی ۵ مگاواتی تهران را که زیر نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار میگرفت، تأمین میکرد. آمریکاییها در راستای طرح آیزنهاور بلافاصله اعلام کردند یک رآکتور ۵ مگاواتی به ایران هدیه خواهند داد.
بالای ۹۰درصد
دست و دلبازی و عجله آمریکاییها برای راهاندازی رآکتور تحقیقاتی و اینکه تا سال۱۳۵۷ حتی اورانیوم غنیشده بالای ۹۰درصد را به ایران دادند سبب نشود فکر کنید آنها صفر تا صد فناوری هستهای را ، محض رضای خدا و یا بهخاطر ماجرای «اتم برای صلح» در اختیار کشورمان قرار دادند. ساخت و راهاندازی رآکتور تا سال ۱۳۴۷ به طول میانجامد. دکتر«علی اصغرآزاد» از بنیانگذاران سازمان انرژی اتمی ایران در خاطراتش گفته است: «طبق قرارداد، صفرتا صد عملیات نصب ماشینآلات و وسایل کنترل رآکتور به عهده کمپانی آمریکایی «ایاماف» بود. کارهای ساختمانی بنای رآکتور را هم مقاطعهکاران ایرانی انجام میدادند. البته همه روزه عده کمی از کارشناسان مرکز، عملیات نصب رآکتور را از نزدیک دنبال میکردند اما در آخرین مراحل نصب یعنی زمانی که دستگاههای کنترل رآکتور، سیستمهای تصفیه آب استخر و ماشینآلات تهویه قرار بود نصب شود، بدون هیچ مقدمهای از ورود کارشناسان ایرانی جلوگیری شد و با روشی توأم با خشونت کارشناسان ایرانی را بیرون کرده و تا پایان کار آنها را به داخل راه ندادند... بعد از نصب تأسیسات هم بدون اینکه آموزشی بدهند خودشان را کنار کشیدند... امید داشتند کارشناسان ایرانی قادر به راهاندازی رآکتور نباشند و مجبور شوند قرارداد جدیدی برای راهاندازی و اداره موقت کارهای رآکتور با آنها امضا کنند...». ایران که با حمایت و همراهی آمریکا از سال۱۳۳۷ به عضویت آژانس بینالمللی انرژی اتمی درآمده بود، سال۱۳۴۴ موافقتنامه الحاق به کنوانسیونهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی را امضا کرد و در ۱۰ تیرماه ۱۳۴۷ و بعد از رآکتوردار شدن هم، پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای یعنی «انپیتی» را امضا زد. آمریکا هم با زدن اصلاحیه بر موافقتنامه چند سال پیش با ایران، بند مربوط به ممنوعیت تحویل اورانیوم با غنای بالای ۲۰درصد به ایران را حذف کرد.
ورق برمیگردد
سال ۱۳۵۱ ایران اعلام میکند طی ۱۰سال آینده به تأسیس نیروگاههای اتمی اقدام خواهد کرد. سال۱۳۵۳، سازمان انرژی اتمی ایران تأسیس میشود و وظیفه ساخت هشت نیروگاه اتمی را به عهده میگیرد. ۱۰تیرماه ۱۳۵۳ ایران و آمریکا قرارداد اتمی امضا میکنند و آمریکا متعهد میشود ضمن ساخت شبکهای متشکل از ۲۳رآکتور هستهای، تا مدت ۱۰سال وسایل لازم برای غنیسازی اورانیوم را در اختیار ایران قرار دهد. البته پیش از این، بنیاد پژوهشی استنفورد آمریکا با ارائه چشماندازی از وضعیت توسعه اقتصادی، اجتماعی ایران تجویز کرده بود برای پیشرفت، ایران باید تا سال۱۳۷۴ بتواند ۲۰هزارمگاوات برق از طریق نیروگاههای هسته ای تولید کند. از اینجا به بعد اروپاییها هم پا پیش میگذارند. آبان سال۱۳۵۳، قرارداد ساخت دو رآکتور آب سبک در بوشهر با شرکت آلمانی زیمنس امضا میشود. یک سال بعد ایران با پرداخت ۲میلیارد دلار، ۱۰درصد از سهام مجتمع غنیسازی اورانیوم «یورودیف» فرانسه را میخرد. در ۱۰تیرماه ۱۳۵۵ با یکی از زیرمجموعههای «زیمنس» آلمان برای آغاز ساخت نیروگاه بوشهرتوافق میشود. سال۱۳۵۶ برای تأسیس دو نیروگاه هستهای در دارخوین با فرانسه قرارداد مینویسیم. طی این سالها البته سازمان «سیا» به دولت آمریکا هشدار میدهد شاه ایران پنهانی به دنبال ساخت سلاح هستهای است. با این همه رؤسایجمهور آمریکا در دیدار با سران اروپایی به آنها میگویند: «برای حفظ منافع آمریکا لازم است ایران اتمی شود». با پیروزی انقلاب اما یکباره ورق برمیگردد و برنامههای گسترده و صلحآمیز هستهای ایران به خطر بالقوه برای صلح تبدیل میشود! آلمانی ها بدون پرداخت غرامت بیخیال قراردادها و نیروگاه بوشهر میشوند، فرانسویها ۹۰۰ میلیون از ۲میلیارد دلار پول ایران را بالاکشیده بقیهاش را قسطی و به صورت صادرات کالا میپردازند و حامیان دیروز هستهای شدن ایران، یعنی آمریکاییها هم تبدیل به صحنهگردان تحریمهای ضدایرانی به بهانههای هستهای و غیرهستهای میشوند.
نظر شما